بیست و چهارم ذی الحجه روز نزول آیه ولایت ؛ سوره مائده آیه 55 ؛ ( خاتم بخشی آقا امیرالمومنین حضرت علی (ع) ) بر عموم شیعیان جهان مبارک باد.
شأن نزول آیهی ولایت
روز 24 ذیحجّه روز مباهله و از وقایع بسیار حسّاس در تاریخ اسلام است و از آیات بسیار درخشان برای فضیلت و منقبت امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) همین «آیهی مباهله» است و همچنین امروز روز نزول «آیهی ولایت» و موضوع خاتم بخشی امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می باشد و لذا به تناسب ایّام، راجع به آیهی مباهله و آیهی ولایت مطالبی عرض می شود. از آنجا که راجع به آیهی مباهله قبلاً مباحثی بیان و منتشر شده است و لذا اکنون به خواست خداوند متعال راجع به «آیهی ولایت» مطالبی را بیان می کنیم.
در شأن نزول این آیه آمده است که جمعی از علمای یهود نزد پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و سؤالاتی کرده، جوابهایی شنیدند و مطمئن شدند که ایشان پیغمبر است و در ادّعای رسالت صادق. لذا مسلمان شدند و سپس گفتند: یا رسول الله حضرت موسی (علیه السلام) جناب یوشع بن نون را به عنوان وصیّ و خلیفه ی بعد از خود تعیین کرده بود، آیا وصیّ و خلیفهی شما و ولیّ ما بعد از شما چه کسی خواهد بود؟ در همین موقع این آیه نازل شد: (إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)؛ سورهی مائده،آیهی55. همانا ولیّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول او و کسانی است که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
یعنی ولیّ و سرپرست و صاحب اختیار شما ابتدا، ذات اقدس «الله» است و بعد «رسول» اوست و بعد آن کسی است که در حال رکوع نماز انفاق کرده و زکات داده است. آنگاه برای مشخّص ساختن سوّمین ولیّ که در آیه آمده است فرمود: برخیزید و همراه من بیایید. آمدند تا به درب خروجی مسجد رسیدند و دیدند سائلی فقیر از مسجد بیرون میآید. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از او پرسید: آیا در داخل مسجد کسی به تو کمکی کرد؟ گفت: آری این انگشتر را به من دادند. فرمود: چه کسی این انگشتر را به تو داد؟ او اشاره کرد آن آقایی که در حال نماز است، در حال رکوع این انگشتر را به من داد. همه نگاه کردند و دیدند او علی(علیه السلام) است. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: الله اکبر. اینجا بود که آن کسانی که تازه مسلمان شده بودند گفتند : «نَشهَدُ اَنْ لا اِله الّا الله و اَنَّک رَسول الله و اَنّ عَلیًّ وَلیّ الله»، یعنی: ما شهادت می دهیم که خداوند معبود یگانه است و تو هم رسول خدا هستی و علی هم ولیّ خدا بر ماست و این جریان در تمام منابع شیعه و سنّی نقل شده است و همگی متّفق هستند که آن کسی که در حال رکوع نماز، ایتاء زکات کرده علی (علیه السلام) بوده است.
معنای غیر منصفانه از واژهی مولا
منتهی برخی از مخالفین ما در مذهب، کلمهی«ولیّ» را در آیه، به معانی دیگر حمل و توجیه می کنند و همین ها هستند که کلمهی «مولا» را هم در حدیث غدیر که به معنای سرپرست و صاحب اختیار است حمل به معنای دوست و یار و یاور می کنند و می گویند پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام مراجعت از حَجَّةُالوِداع انبوه جمعیّت مهاجرین و انصار را در وسط بیابان گرم و سوزان نگه داشت و از جهازات شترها شبیه منبری درست کردند و بالای آن رفت و دست علی را گرفت و بلند کرد و گفت:«اَلا مَن کُنتُ مَولاهُ فُهذا عَلیٌّ مَولاه»، هان ای مردم! هر که را من دوست و یاور او هستم این علی نیز او را دوست و یاور است. آیا این کار از نظر عقلای عالم مضحک و خنده آور نیست که رسول اکرم مردم را وسط بیابان نگه دارد فقط برای همین که به آنها اعلام کند که علی دوست و یار و یاور شماست. یار و یاور و دوست یکدیگر بودن که وظیفهی همهی مسلمانان است و اختصاص به علی (علیه السلام) ندارد. این قرآن است که فرموده است :
(وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوْلِیاءُ بَعْضٍ...)؛سورهی توبه،آیهی71. همهی مردان و زنان مسلمان دوستداران و یاوران یکدیگر و در حلّ مشکلات زندگی کمک کار هم می باشند و تنها علی را دوست و یار و یاور امّت معرّفی کردن چه معنا دارد آن هم با آن شرایط خاصّ و در وسط بیابان سوزان؟!
مغایرت این معنا با آیات قرآن آری همین افراد لجوج و معاندند که در «آیهی ولایت» هم دست به توجیه می زنند و کلمهی«ولیّ» را که به معنای سرپرست و صاحب اختیار است به معنای دوست می گیرند و می گویند معنای آیه این است که دوست شما بعد از خدا و رسول علی (علیه السلام) است که در حال رکوع نماز، ایتاء زکات کرده است و حال آنکه آیه با کلمهی«انّما» که دلالت بر انحصار دارد آغاز شده است و چنین می فهماند که ولیّ امّت منحصراً خدا و رسولش و علی می باشند و بس!
حال اگر «ولیّ» به معنای دوست باشد معنای آیه این می شود که دوستان امّت تنها خدا و رسول و علی می باشند در صورتی که آیهی دیگر فرموده است مردان و زنان با ایمان همه دوستان یکدیگرند که در این صورت این دو آیه با هم متنافی می شوند. یکی همهی اهل ایمان را دوست یکدیگر می داند و دیگری دوستان امّت را منحصر به خدا و رسول و علی معرّفی می کند.پس معلوم می شود آن «ولیّ» که در آیهی شریفه منحصر به خدا و رسول و علی است به معنای سرپرست و «صاحب اختیار» است نه به معنای دوست که مناسب با کلمهی«انّما» نباشد.
سبب ذکر نشدن نام علی(علیه السلام) در قرآن
البتّه گاهی ممکن است این سؤال در بعضی از اذهان طرح شود که پس چرا اسم علی صریحاً در آیه ذکر نشده است؟ در جواب عرض می شود در هیچ آیه از آیات قرآن نداریم که صریحاً اسم علی یا سایر امامان (علیهم السلام) ذکر شده باشد و این جهات خاصّی دارد از جملهی آن جهات اینکه قرآن از آفت تحریف مصون و محفوظ بماند زیرا وقتی آن افراد ریاست طلب به قدرت رسیدند، طبیعی است که اگر اسم علی در آیهای بود آن آیه را برای حفظ موقعیّت خویش از قرآن بر می داشتند در این صورت قرآن که سند رسمی اسلام و دلیل منحصر رسالت و خاتمیّت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است دست خورده و لکّهدار میشد و مانند تورات و انجیل مُحرَّف از سندیّت میافتاد و لذا مقتضای سیاست الهیّه همین بود که اسامی امامان و بویژه اسم علی که دشمنان فراوان داشت صریحاً در قرآن ذکر نشود تا از تحریف و دستبرد قدرتمندان غاصب، مصون و محفوظ بماند و البتّه در این صورت هم بدیهی است که این ریاست طلبان منافق دست به توجیه آیات مربوط به «ولایت و امامت» می گشایند و آن آیات را منطبق با خود می سازند.
ما هم می گوییم باشد همین قدر قرآن این سند حقّانیّت اسلام و خاتمیّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دستبرد تحریفگران خائن محفوظ بماند، توجیهات توجیه گران در مورد آیات مربوط به «ولایت و امامت» خیلی مهم نیست زیرا فهمندگانِ مؤمن مخلص، خودشان می فهمند و مقصود اصلی آیات را می یابند.
سابقهی توجیهات خائنانه
در موارد عدیده از قرآن این توجیهات خائنانه را داریم از جمله در آیهی تطهیر که می فرماید:
(...إنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً)؛سورهی احزاب،آیهی33 ...جز این نیست که خدا می خواهد آلودگی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند.
این آیه مربوط به اصحاب کساء و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام ) است ولی منافقان آن را توجیه می کنند و می گویند: چون آیه در لابهلای آیات مربوط به زنهای پیغمبر آمده است مربوط به همانهاست و ربطی به اصحاب کساء ندارد! مقصود اینکه در قرآن، آیات متعدّد راجع به ولایت و امامت امامان معصوم (علیهم السلام ) داریم ولی در هیچ کدام از این آیات، اسمی از آن بزرگواران به صراحت نیامده است و جهت عمدهاش این بوده که قرآن کریم از دستبرد تحریف مصون بماند. حال در «آیهی ولایت» هم که با روشنی کامل دلالت بر امامت و ولایت حقّهی امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دارد، دست به توجیه زدهاند و می گویند کلمهی«ولیّ» در آیه به معنای دوست است نه به معنای سرپرست و صاحب اختیار و حال آنکه در آیهی دیگر می خوانیم:
(النَّبِیُّ أوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أنْفُسِهِمْ...)؛سورهی احزاب،آیهی 6 پیامبر نسبت به اهل ایمان [ولایت دارد] و اَولی [به تصرّف] است...
در آیهی دیگر هم می فرماید: (وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ أمْراً أنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أمْرِهِمْ...)؛ سورهی احزاب،آیهی 36. هیچ مرد و زن باایمانی حق ندارد وقتی که در زندگی او خدا و رسولش نظری دادند او نظر مخالف بدهد، یعنی حتّی در زندگی شخصی هر کسی، فرمان خدا و پیامبر مُطاع است و او حقّ مخالفت ندارد.
در شأن نزول آیه آمده است که زیدبن حارثه بردهای بود و حضرت خدیجه (علیها السلام) او را خرید و به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشید و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هم او را آزاد کرد. هر چند او به خاطر سابقهی بردگی اش در نظر مردم موقعیّت اجتماعی نداشت ولی در واقع آدمی صادق و امین و متعهّد و مورد لطف و عنایت خاصّ پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. در جنگ موته فرمانده لشکر اسلام شد و به شهادت رسید. قبلاً پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم گرفت برای او همسری برگزیند. از زینب بنت جحش که دختر عمّهی خود پیامبر بود خواستگاری کرد. زینب به گمان اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم). می خواهد او را برای خودش انتخاب کند، با خوشحالی تمام رضایت داد ولی بعد که فهمید برای زید بوده است سخت ناراحت شد و امتناع ورزید و اظهار عدم رضایت نمود. چون هیچ زن با شخصیّتی در زمان جاهلیّت حاضر نمی شد که با بردهای ازدواج کند. اینجا بود که این آیه نازل شد و به امّت اسلامی هشدار داد که احدی از اهل ایمان از مرد و زن نمی تواند هنگامی که خدا و رسولش در موردی، امری صادر کردند در مقام مخالفت برآمده اطاعت ننماید و لذا زینب بعد از آگاهی از مضمون آیه تسلیم شد و رضایت داد.
منظور اینکه خداوند در قرآن کریمش ولایت به معنای سرپرستی و صاحب اختیاری را صریحاً برای رسول گرامیاش مقرّر کرده و فرموده است: پیامبر نسبت به اهل ایمان از خودشان بر خودشان متصرّف تر است و فرمانش در تمام امور زندگی مردم مطاع است و لذا در روز غدیر خم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می خواست به امر خدا علی (علیه السلام) را به ولایت تعیین و تثبیت کند، در ضمن سخنرانی مفصّلش این آیه را تلاوت کرد و از مردم اقرار گرفت که آیا شما قبول دارید که من به حُکم این آیهی قرآن نسبت به شما مؤمنان در تمام امور زندگیتان، اَولی به تصرّف می باشم و ولایت مطلقه دارم و سرپرست و صاحب اختیار شما هستم. همه یک صدا گفتند: «آری ای رسول خدا تو به امر خدا مولا و ولیّ امر ما هستی و فرمانت در تمام شئون زندگی ما مُطاع است». آنگاه آن حضرت دست علی (علیه السلام)را گرفت و بلند و کرد و گفت: «اَلا مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولاه»، حال آگاه باشید هر که من مولای او و ولیّ امر او هستم این علی مولا و ولیّ امر اوست. مطیع فرمانش باشید.
آیا راستی می شود کلمهی «مولا» را در بیان پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)آن هم با آن مقدّمات و مقارنات به معنای دوست و یار و یاور توجیه کرد نه به معنای سرپرست و صاحب اختیار. اَعاذَنا الله مِنْ شُرور اَنفُسِنا وَ مِن اِتّباع اَهواءنا. (فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً...)؛سورهی نساء،آیهی78.
پاسخ به یک شبهه
شبههی دیگری که اینجا القاء می کنند این است که می گویند شما از یک طرف می گویید علی (علیه السلام) در حال نماز چنان غرق در توجّه به خدا می شد که از خودش بیخود می شد و از آنچه در اطرافش می گذشت آگاه نمی گشت حتّی در یکی از جنگ ها که تیر به پایش فرو رفته بود و می خواستند آن را بیرون بکشند، از شدّت درد طاقت نمی آورد و عاقبت در حال سجدهی نماز از پایش بیرون کشیدند و او اصلاً با خبر نشد. از طرفی هم می گویید آن حضرت در حال نماز بود که سائل فقیر وارد مسجد شد و از مردم کمک مالی خواست و کسی به او چیزی نداد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) که در حال رکوع بود صدای سائل را شنید و دست خود را به سمت او برد و با اشاره به او فهماند که انگشتر را از انگشتش بگیرد و ببرد. آیا این دو سخن با هم منافات ندارند؟ آنجا تیر از پایش بیرون می کشند نمی فهمد امّا اینجا از آمدن سائل آگاه گشته و انگشتر خود را به او می دهد.
در جواب عرض می شود: ما می گوییم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حال نماز که خود را در محضر خدا می دید، آنچنان غرق در حال توجّه به خدا می شد که به هر چه که مربوط به غیر خدا می شد اعتنایی نداشت، هر چند آن، مربوط به شخص خودش بود و کشیدن تیر از پای مبارکش بود، امّا مسألهی انفاق مال و ایتاء زکات در حال رکوع نماز یک «کار الهی» بود و مربوط به غیر خدا نبود بلکه «اطاعت امر خدا» بود که فرموده است: (وَ أمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ)؛سورهی ضحی،آیهی10. هرگز سائل و مستمند را از خود مران.
پس هم «نماز» اطاعت امر خدا بود و عبادت و هم «انفاق» به مستمند، اطاعت امر خدا بود و عبادت و در واقع عبادت در ضمن عبادت بود. به هر حال از اینگونه القاء شبهات و تشکیکات از ناحیهی مخالفین در مذهب فراوان داشتهایم و داریم و جوابشان هم به طور کافی از ناحیهی علمای شیعه اعزّهم الله داده شده است.
.إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55 ( سرپرست شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز ( مداومت ) کنند و در آن حال که رکوع می گذارند ، زکات دهند ) شیخ صدوق (ره) به سند خود از ابی الجارود از حضرت امام باقر (ع) ذیل آیه " 55 سوره مائده ) روایت میکند که فرمود : طایفه ای از یهود مسلمان شدند از آن جمله عبدالله بن سلام و ثعلبه و ابن یامین و ابن صوریا بودند همگی خدمت رسول خدا (ص) عرض کردند یا نبی الله حضرت موسی وصیت کرد به یوشع ابن نون و او را جانشین خود قرار داد ، وصی شما کیست یا رسول الله ؟ بعد از تو ما به که پناه ببریم ؟ در پاسخ این آیه نازل شد : إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ. آنگاه رسول خدا فرمود برخیزید ، همه برخاسته به مسجد آمدند مردی فقیر و سائل از مسجد به طرف آن جناب می آمد.حضرت فرمود : ای مرد آیا کسی به تو چیزی داده ؟ عرض کرد آری این انگشتری را یک نفر همین اینک به من داد ، پرسید چه کسی ؟ عرض کرد این مردی که مشغول نماز است ، پرسید در چه حالی به تو داد ؟ عرض کرد در حال رکوع ، حضرت تکبیر گفت.اهل مسجد همه تکبیر گفتند حضرت رو به آن مردم کرده ، فرمود پس از من علی (ع) ولی شماست ، آنان نیز گفتند ما به خداوندی خدای تعالی و به نبوت محمد (ص) و ولایت علی (ع) راضی و خشنودیم. تفسیر برهان جلد 1 صفحه 480
.إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55 ( سرپرست شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز ( مداومت ) کنند و در آن حال که رکوع می گذارند ، زکات دهند ) از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روایت شده که این آیه در شان علی بن ابیطالب (ع) نازل گردید در آن هنگام که در حال رکوع انگشتری خود را صدقه داد. تفسیر مجمع البیان جلد 3 صفحه 210
.إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55 ( سرپرست شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز ( مداومت ) کنند و در آن حال که رکوع می گذارند ، زکات دهند ) ابوذر غفاری می گوید از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود : علی رهبر انسانها و قاتل کافران است.هرکه علی را یاری کند ، یاری میشود و هرکه علی را ترک کند خوار میگردد. آگاه باشید ، روزی با پیامبر مشغول خواندن نماز ظهر بودم فقیری در مسجد کمکی خواست و کسی چیزی به او نداد.وی دستش را به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا گواه باش در مسجد پیامبر ، سوال کردم و کمکی خواستم و هیچکس مرا دستگیری نکرد.در این موقع علی (ع) که مشغول رکوع بود با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود به فقیر اشاره کرد و او انگشتری را از انگشت علی (ع) بیرون آورد.اینها در برابر چشم پیامبر گرامی انجام گرفت ، همین که از نماز فارغ شد سر به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا برادرم موسی به درگاهت سوال کرد : پروردگارا ، سینه ام را بگشای کارم را آسان و زبانم را باز کن تا سخنم را بفهمند.برادرم هارون را که از خویشان من است ، وزیر من گردان ، پشتم را به او قوی کن و او را در کارها شریکم گردان تو به او وحی کردی که به زودی بازویت را به برادرت محکم می کنیم و برای شما قدرتی قرار می دهیم که آنها به شما دسترسی پیدا نکنند.پروردگارا منم محمد پیامبر و برگزیده تو ، خدا یا سینه ام را بگشای و کارم را آسان و علی را وزیر من گردان و پشت مرا به او محکم کن.ابوذر گفت : به خدا سوگند ، هنوز سخن پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل از جانب خدا نازل شد و گفت ای محمد بخوان ، گفت چه بخوانم ، گفت : " إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ " تفسیر مجمع البیان جلد 3 صفحه 210
.إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55 ( سرپرست شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز ( مداومت ) کنند و در آن حال که رکوع می گذارند ، زکات دهند ) از امیرالمومنین (ع) نقل شده که فرمود : منافقین به رسول الله (ص) گفتند آیا بعد از واجباتی که تاکنون پروردگارت بر ما واجب فرموده تکلیف دیگری هنوز مانده یا همه تکالیف بیان شده ؟ اگر هنوز واجبی مانده بفرمایید تا خاطر ما آسوده شود ، بدانیم که دیگر تکلیفی جز آنچه در دست داریم نیست.در پاسخ این سوال که منافقین کردند خدای تعالی این آیه را نازل فرمود : " قل انما اعظکم بواحده " یعنی بگو من شما را به یک چیز پند می دهم و مراد از آن یک چیز ولایت ( مولا علی (ع) ) است ، آنگاه آیه " إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ الایه " در بیان آن نازل شد و در بین امت هیچ اختلافی نیست که آن روز و قبل از آن کسی از مسلمین جز یک نفر در رکوع صدقه نداده. احتجاج طبرسی جلد 1 صفحه 43
.إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55 ( سرپرست شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز ( مداومت ) کنند و در آن حال که رکوع می گذارند ، زکات دهند ) حسن بن ابی العلاء می گوید به امام صادق (ع) عرض کردم : آیا امامان اطاعتشان واجب است ؟ فرمود : آری ، آنها همان کسانی هستند که خداوند درباره آنان فرمود : ( اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامرمنکم " و نیز فرموده : " انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الایه". اختصاص شیخ مفید صفحه 277
.إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55 ( سرپرست شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز ( مداومت ) کنند و در آن حال که رکوع می گذارند ، زکات دهند ) از مناقب ابن مغازلی شافعی در تفسیر کلام خدا " إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ " به سند خود روایت کرده که ابن عباس گفت : این آیه در شان علی بن ابیطالب (ع) نازل گردیده است. تفسیر المیزان جلد 6 صفحه 20